اینم یک سری خاطرات خنده دار در ادامه مطلب منتظر شماست شما هم خاطرات خنده دار خود را برای ما بفرستید
اقا اون مارمولکرو یادتون چن وقت پیش گفتم مردی شده الان
فک کنم یه بار که پنچرم باز بوده یه مارمولک خانوم اومده تو اینم تشکیل خانواده داده امروز سه چارتا پچه مارمولک دیدم داشتن تو اتاقم قدم میزدن باباشون اومده سر اجاره خونه داره صحبت میکنخ البته هنوز به توافق نرسیدیم
فرستنده : moon lovers
176562 401
مردم اعصاب ندارن اصلا.
دیروز دادم کپسول پیک نیکمونو یه بنده خدایی پر کرده. گفت میشه 3500 تومن.
به شوخی گفتم بابا چه خبره 3000 تومن بدم کافیه؟
شاکی شد گرفت کل کپسولو خالی کرد.
بابا 500 تومنه دیگه چرا آتیش میزنی به مالت؟ چرا مردم اینجوری شدن آخه؟
فرستنده : mansour
176446 323
دیروز داریم در مورد یه مسله ریاضی یک ساعت با معلمم بهس میکنیم بعد یک ساعت پسره (هم کلایسم)برگشته میگه میشه این یه تیکه رو برام دوباره توضیح بدی؟
گفتم کجاش برگشته میگه اصلا در مورد چی صحبت میکرذی؟
من:-0
کلاس :-)
فرستنده : amir017
176429 484
چند روز پیش امتحان عربی داشتیم بعد توی یکی از سوالات باید جوهر رو به عربی معنی می کردیم این رفیق خر ماهم فوری نوشت دوات.
دیگه کلاس روخودتون تصور کنید که چجوری شده بود!!!
اولین مطلب ارسالیم بود و ببخشید اگه بد بود
فرستنده : s.c
176301 322
وای مارفته بودیم برا داداشم لباس زمستونه بگیریم مامانم خیلی جدی به یارو میگه:این کشه که خودشا ول نمیکنه پارسال که براش خریدم ول کرد.
یارو:نه اون که خودشا ول کرده از این بدا بوده این خارجیه خودشا ول نمیکنه.
حالا این وسط داداشم میگه:چه کشه بی ادبیlol
افراد حاضر :D:D:D:D
منا داداشم;)
مامانم:)
فروشنده که دیگه نمیتونس بگه قیمتش چقدره
فرستنده : ELAHEjooooon
176295 402
امروز دبیر ریاضیمون میگه هر 50-60 دقیقه یه بار پاشید استراحت کنید وقتی دارید تو خونه درس میخونید و یه تفریح پنج دقیقه ای بکنید مثلا داداشتونو انگولک کنید
دبیر ریاضی داریم اخه:/
فرستنده : DoKhMaLi
176280 208
یه خاطره ی جالب چند سال پیش تو یه یکی از مدرسهام..تو حیاطمون یه درخت خیلی گنده بود که فک کنم یه هفت هشت متری ارتفاش میشد خودشم گنده....
بعد ما هم زنگ ورزشمون بود.... نگو پس تو زنگ ورزش یکی از بچه ها کفششو پرت میکنه بالا...میره میمونه رو درخت..خلاصه هرچقد درختو تکون دادیم اصلا نشد که نشد بچه ها توپو انداختن.. جواب نداد خلاصه که زنگمون خورد اینم تو یه پاش کفش بود پای دیگش کفش نداشت...
حالا جالب اینجاست یکی از بچه ها کفش اضافه اورده بود حالا یه زنگ با اونا سر کرد بیچاره ولی نمیتونست راه بره از بس کفشه بپاش بزرگ بوده...
بعد زنگمون که خورد داشتیم میرفتیم خونمون دیدیم بچهها یهو جیغ کشیدن..یه نگاهی کردیم دیدیم بببببببببببببله بالاخره کفشو اوردن پایین....خداییش خاطرات اون مدرسمو هیچوقت فراموش نمیکنم..ینی غیرممکنه
فرستنده : به تو چه...؟
176225 279
اغا ما یه گربه داریم هرسال میاد تو خونه ما زایمان میکنه خیلی گربه با حال با عرضه ای خیلی هم مغرور التماس تو کارش نیست خلاصه هر وقت کباب داریم میاد وایمیسه زل میزنه تو چشامون بش یه سیخ بدیم حالا جدیدا پیشرفت کرده دیشب اومد خودش سهمشو برداشته رفته اونور با یه قیافه حق به جانبی نگا میکنه ادم احساس میکنه باید بری براش بشقاب با قاشق چنگال بیاری
فرستنده : moon lovers
176210 294
من از شما میپرسم؟آیا درسته وسط درس ریدینگ (انگلیسی)بری پای تخته بعد استاد ی چیزی بهت انگلیسی بگه مثل بز نگاش کنی بعد همونو فارسی بگه..
.
.
.
.
بازم مثل بز نگاش کنی چون توی شوکی و همه فکر کنن فارسی هم یادت رفته و دفتر پابکو هاشونو گاز بزنن؟
نه این درسته؟؟