داستان این سریال بسیار زیبا و دیدنی ازاین قراره:!
![](http://s4.picofile.com/file/7798433545/%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%A8_%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF_%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%AC.gif)
از تمام کاربران سایت تشکر میکنم بابت همکاری در کامنت هاااا
و حالا یکی از کاربران:
اول اینکه پلین از احمد باردار میشه و احمد به دلایل سیاسی و امنیتی متواری میشه و پلین با هاکان ازدواج میکنه و زهرا دختر پلین و احمد به دنیا میاد و زهرا وقتی که یکم بزرگتر میشه مشکل کلیوی پیدا میکنه و باید هرچه زود تر برایش یک کلیه جدید پیدا کنند و هاکان به هر دری که میزنه کلیه مناسب برای زهرا کوچولو پیدا نمیکنه و کارولین که اول میخواست خودشو بچسبونه به سونر و سونر دست رد به سینه اش میزنه این بار برای هاکان نقشه میکشه و به هاکان میگه اگه تو با من ازدواج کنی من هم در عوض راضی میشم که یکی از کلیه هامو بدم به زهرا ولی هاکان قبول نمیکنه.آیلین هم که بعد از خود کشی مراد با سونر ازدواج میکنه و سر زا میمیره و بچه اش به دنیا میاد و سونر برای بچه پرستار استخدام میکنه و پرستار بچه آیلین یکی از کلیه هاشو به زهرا کوچولو (دختر پلین) اهدا میکنه و سونر هم با پرستار بچه آیلین ازدواج میکنه و کارولین هم که میخواست هاکان رو خام کنه بعد از اینکه نقشه اش شکست خورد میره و با اکرام خان (بابای هاکان) دوست میشه …..
مته هم که از مرگ اینجه خانم خیلی نارا حت شده،بعد از سالها با دختری که شباهت عجیبی به اینجه خانوم داشته دوست میشه و بعد از مدتی که دوست دختر مته میفهمه که مته به خاطر عشق اولش (اینجه خانم) با اون دوست شده با مته قهر میکنه و برای همیشه اونو ترک میکنه …..
حالا عثمان هم دیگه بزرگ شده و دبیرستان میره و عاشق یکی از همکلاسی هاش میشه ….
مته هم با همون دختری که غثمان دوستش داره، دوست میشه و اون دختر عاشق مته میشه و …. (البته مته و دوست دخترش اصلا از احساس عثمان به اون دختر خبر نداشتند.)
بعد از مدت ها متواری بودن برمیگرده و پلین هم از هاکان طلاق میگیره و با احمد ازدواج میکنه و پلین دوباره از احمد باردار میشه و اکرام خان ( بابای هاکان) احمد رو میکشه و پلین دوباره با هاکان ازدواج میکنه …..
بیچاره هاکان بدبخت که همش باید از پلین و بچه های احمد نگهداری کنه و …. عشق واقعی به عشق هاکان میگن و عاشق واقعی هم یعنی خود هاکان ….
پس از مدت ها عثمان که بزرگتر میشه شروع میکنه به نوشتن داستان زندگی خودش و خانوادش که بعد از مدت ها از روی داستانی که عثمان نوشته سریال ساخته میشه …..
خوب این هم از آخر سریال روزی روزگاری ……
امید وارم که خوشتون اومده باشه ……