loading...
سرگرمی،حاشیه،اخبار،همه عکس،ورزش،دانلود،تفریحی،و...
goldanpic بازدید : 562 نظرات (0)

 می گویند زمانی که سورنا سردار شجاع سپاه امپراتور ایران «ارد دوم» از جنگ بر می گشت به پیرزنی برخورد

پیرزن به او گفت وقتی به جنگ می رفتی به چه دلبسته بودی ؟
گفت به هیچ ! تنها اندیشه ام نجات کشورم بود
پیرزن گفت و اکنون به چه چیز؟
سورنا پاسخ داد

 به ادامه نگاهبانی از ایران زمین

پیرزن با نگاهی مهربانانه از او پرسید :

آیا کسی هست که بخواهی بخاطرش جان دهی ؟

سورنا گفت : برای شاهنشاه ایران حاضرم هر کاری بکنم

پیرزن گفت : آنانی را که شکست دادی برای آیندگان خواهند نوشت کسی که جانت را برایش میدهی تو را کشته است

و فرزندان سرزمینت از تو به بزرگی و از او به بدی یاد می کنند

سورنا پاسخ داد : ما فدایی این آب و خاکیم

مهم اینست که همه قلبمان برای ایران می تپد

من سربازی بیش نیستم و رشادت سرباز را به شجاعت فرمانده سپاه می شناسند و آن من نیستم

پیرزن گفت : وقتی پادشاه نیک ایران زمین از اینجا می گذشت همین سخن را به او گفتم و

او گفت پیروزی سپاه در دست سربازان شجاع ایران زمین است نه فرمان من

اشک در دیدگان سورنا گرد آمد، بر اسب نشست

سپاهش به سوی کاخ فرمانروایی ایران روان شد

ارد دوم ، سورنا و همه میهن پرستان ایران هیچگاه به خود فکر نکردند

آنها به سربلندی نام ایران اندیشیدند و در این راه از پای ننشستند

به سخن ارد بزرگ : میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
درود بر همه ی دوستان گرامی... به وبلاگ تفریحی و علمی goldanpic خوش امدید... از مطالب لذت ببرید و استفاده کنید...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرفدار کدام تیم هستید؟
    آیا دوست دارید معروف بشوید؟